می خواهم تکرار کنم
همان حرفهای تکراری
همان توصیف های همیشگی از چیزی به نام خودم
میخواهم فریاد کنم
روی دیوار با کلید کنده کاری کنم
با خط بد روی کاغذ بنویسم
میخواهم بگویم
میخواهم باز بگویم
"حرف هایی هست که نه می شود فریاد زد
نه می شود به کسی گفت
نه می شود جایی نوشت
این معنی درد است"
امروز هم دلتنگم
از خستگی و خمودی بگذریم
اخر دیگر اینها تعریف من نیست
شکسته ام
زیر بار تمام انچه که مستحقش نیستم
نبودم
بگذریم
چاره ای جز این نیست
من دیگر ان مرد صبور دیروز
ان پاکباز و بی نیاز از همه و محتاج تو
ان شکست نا پذیر نیستم
.....
درد و غم و تنهایی و دلتنگی
با وفا ترین دوستان من
سلام .
این یک تبلیغ نیست !
این منم که این پست جدید رو خوندم .
اعتراف به در هم شکستن رو . . .
ممنونم جزیره
این روزها این منم که بیشتر احساس در جزیره بون می کنم.
آسمان همه جا یک رنگ است رفیق، همه جای دنیا خارجی هستی غیر از وطن خودت، ولی حالا تو وطن خودت خارجی که نه یک غریبه ای.
سلام
منو می شناسی ؟
فکر کردم اینبار اگر بعد از مدتها به سایتت سری بزنم یه اتفاق خوبی تو زندگیت افتاده باشه. خدا رو شکر می کنم به کلمه واقعی تا حالا خوشبخت شدم امیدوارم یه روز هم برسه که وقتی به اینجا سر می زنم تو هم همینو گفته باشی. فرشته کوچولو هم سلام میرسونه.خنده دار نه :)
به خود که آمدی بگو بگو تمام درد را
بخوان که میشناسم این صدای دوره گرد را
من از مسیر دیگری به حس تو رسیده ام
هزار و یک شب تو را هزار بار دیده ام
کسی تو را ندید و در سوال چشمهای تو
نگو که اشک می شود وبال چشمهای تو
نترس عمر سادگی به انتها نمی رسد
همیشه راه گم شدن به نا کجا نمی رسد