چقدر این روزها از ادما و دنیای عجیبشون تعجب میکنم ، نمیدونم مغزم گنجایش این همه عجایب را داره یا نه
رفاقت و صمیمیتی جایی نیست ، ادما تا وقتی که دلشون میخاد جواب ادم را میدن ، شاید بهتره بگم تا وقتی براشون فایده ای داری یا تا وقتی باهات کار دارن ، الان حداقل دست به نقد 5-6 تاشون توی ذهنم رد شدن که تو این یک ماه اخیر بیشتر از دوبار این کار را کردن ، باور کردنش سخته خودم هم باور نمیکنم
عجب شخصیتی اجتماعی محکمی دارم من ، چه روابط خوبی ، چه دوستی های پایداری ، عجب دست بی نمکی
معمولا سعی میکنم به علامت ها و بازخورد رفتارم با بقیه توجه کنم و رفتار بقیه در قبال خودم را هم تحلیل کنم ، سعی میکنم تا دلیل رفتارهای ادمها با خودم را بفهمم و معمولا اگر متوجه اشکالی بشم سعی میکنم درستش کنم اما ادما خیلی پیچیده شدن ، شاید من این روزا پیچیدگی ادما را بیشتر میبینم ، روزای عجیبی داره از عمرم میگذره انقدر عجیب که از هر طرف با یک مشکل جدید روبرو میشم ، اینم از روابط اجتماعی و دوستانه ام
باور کنیم یا نه به جرات میتونم بگم بالای 95 درصد ادمی دور برم مگسان دور شیرینی هستند ، من نمدیونم این شیرینی چه شهد و شکری داشته ، من هیچ وقت یه شیرینی نبودم ، که مگسی دورم جمع بشه چون چیزی نداشتم
چقدر از این مردم دلم گرفته ، از دو رویی و سیاهیشون ، از بی معرفتیشون ، کی میتونه موبایلش را روی ادمی که ساعتها باهاش گفته و خندیده ، سفر رفته ، نون و نمک خورده و موقع شادی و ناراحتی هاش کنار خودش دیده سایلنت کنه و بی خیال به کارش برسه
خدایا چرا مردم اینطوری شدن ، چطور میشه کسی برای جواب ندادن به یه دوست قدیمی که رفاقتش را همه جوره ثابت کرده شماره موبایلش را عوش کنه ! خدایا نکنه نظم دنیا از دست تو هم در رفته این همه بد بیاری و این همه بلایی که هر روز سر من میاد واقعا حقمه یا یه باگ توی سرنوشت من افتاده که اینجوری میشه
پناه میبرم به خدا از زشتی و بی معرفتی این دنیا ، این دنیای عجیب و مردم عجوبه اش