جزیره

جزیره یه حسه یا شاید یه ارزو که عمرش اندازه عمر حافظه منه . جزیره منتظره تا معجزه عشق را ببینه

جزیره

جزیره یه حسه یا شاید یه ارزو که عمرش اندازه عمر حافظه منه . جزیره منتظره تا معجزه عشق را ببینه

درد بی کسی

باران کند ، ز لوه زمین ، نقش اشک ، پاک
اواز در ، به نعره طوفان ، شود هلاک
بیهوده میفشانی اشک این چنین یه خاک
بیهوده میزنی به در ، انگشت درد ناک

دانم که چه خواهی از این بازگشت ، چیست
این در به صبر کوفتن ، از درد بی کسی است
دانم که اشک گرم تو دیگر دروغ نیست
چون مرهمی ، صدای تو ، با درد من یکی است

افسوس بر تو باد و به من باز زانکه درد
بیمار و درد او را ، با هم هلاک کرد
ای بی مریض دارو! زان زخم خورده مرد
یک لکه دود مانده و یک پاره سنگ سرد

(شاملو)


این در به صبر کوفتن از درد بی کسی است ، خیلی وقتا میشه که این شعرا با خودم زمزمه میکنم ، وقتایی که میبینم همه این تلاش ها برای اینکه از تنهایی در بیام مثل یه حبابه ، موقعی که میبینم به صداقتم و دوستیم توهین میشه !!!!
مهم نیست این سهم من از زندگی نکبت بارمه ، این جبر روزگاره که من تسلیمش شدم ، ببخشید که بی ادبی میکنم اما وقتی روزگار داره فرو میکنه و ادم زورش نمیرسه که جلوشو بگیره بهترین کار اینه که شل بگیره تا کمتر اذیت بشه.
امشب هم  از اون شباس ، امشب بوی گند میدم ، انگار کرده باشنم تو چاه فاضلاب ، ناراحتم اما فقط از خودم بقیه همه مثل هم دیگه هستن ، من از کسی انتظاری ندارم

من همیشه میگم اگه ادم یه چیزایی را خودش نفهمه روزگار با بی رحمی تموم بهش میفهمونه این طور که بوش میاد من بازم باید یه چیزی را بفهمم!!!
تا حالا شده که کاسه داغ تر از اش بشین ، بعد طرف روش نشه بگه به تو چه ، تا حالا شده که فکر کنین به یه نفر انقدر نزدیک هستین که یه چیزایی را بهش بگین ، ولی وقتی میگین میفهمین که بابا اینا همش تعارف بوده و حسابی قهوه ای بشین ، تا حالا شده ...
برا من که شده مخصوصا از وقتی اومدم اصفهان ، به شهر تعارف های پوچ و بی خود ،‌ شهری که همه قربون صدقه هم میرن ، شهری که من زیاد توش گم میشم هر چند که همه جاشو بلدم اره اینم از اون مورداس ....
میگم چرا بعضی وقتا ما حرفامونو که میخایم بزنیم ، میندازیم گردن اینو اون ،‌ چرا کمتر میشه که صاف بیاستیم بگیم اقا ....... ،‌ چرا واقعا چرا اینطوری قضاوت میکنیم ، چرا وقتی که یکی بهمون چیزی میگه سریع میریم سر اینکه این حرف یعنی چی ، اخه چرا وقتی داریم حرفای بقیه را تفسیر و برداشت میکنیم به شخصیت طرفمون به شرایطی که این حرف توش زده شده به نیت دل ادما توجه نمیکنیم
نمیدونم چرا این جمله شریعتی راحتم نمیزاره و هی تو گوشم زنگ میزنه:
قضاوت هر کس بارز ترین نشانه شخصیت اوست کسانی که.......

خوب بسه دیگه نوشتنم نمیاد فقط یه جمله قشنگ از لرد اویبوری بعدش هم یا حق

چه سخت است زندگی هنگامی که ما احساس میکنیم در زیر اسمان کسی نیست که ما را دوست بداد.