جزیره

جزیره یه حسه یا شاید یه ارزو که عمرش اندازه عمر حافظه منه . جزیره منتظره تا معجزه عشق را ببینه

جزیره

جزیره یه حسه یا شاید یه ارزو که عمرش اندازه عمر حافظه منه . جزیره منتظره تا معجزه عشق را ببینه

اغوش بگشا اسمان

میخوام بپرم
پرواز یه ارزوی بزرگ و همیشگی برام بوده و هست ، از اون دسته اروزهایی که حتی وقتی بهش میرسی باز تو فکر دفعه بعد و بعدتر میری
هنوز نپریدم اما تا اخر این هفته اگه مشکلی پیش نیاد اولین تجربه یه پرواز اروم و بی صدا را بدست میارم ، یادمه وقتی دو سه سال پیش برای اولین بار سوار هواپیما شدم بیشتر از شوقی که برای اولین مسافرت خارجی تو وجودم بود شوق پریدن و بلند شدن بود که تو وجودم هیجان و گرما را تزریق میکرد...
بعد از اون ماجرا نمیدونم تا حالا چند بار با هواپیما پریدم اما میدونم که هنوز عاشق لحظه Tale off و کنده شدن از این زمین خاکیم
اما این تجربه یه تجربه جدیده ، یه حس جدید که میتونی تک تنها بدون صدای موتور لرزش هواپیما اوج بگیری و رقص باد رو تنت را لمس کنی ، بی منت اون همه تکنولوژی با لطف و نوازش باد اوج بگیری و بالا بری ، امیدوارم این تجربه انقدر ساکت ، اروم و وسیع باشه که خلا وجودم را پر کنه
دلم یه سکوت و ارامش عمیق ، یه تنفس خالص و پاک ، یه بی وزنی و خلسه طولانی میخاد
منتظر چهار شنبه و اولین تجربه کنده شدن از زمینم ، میخام خودمو و تمام خستگی های کشنده ام را بسپرم دست باد ، میخام خالی بشم از هر چیز و پر بشم از سکوت
اسمون منتظرم باش و رفیق خوبی برای تنهای هام باش به اندازه همه بزرگیت به ارامش و خلوت نیاز دارم ، دستمو رد نکن و منو تا اوج خودت بالا ببر
نمیدونم چرا از سقوط و مردن ترسی تو دلم نیست ، یاد حرف الیاس میافتم که برای پرواز کردن اول باید سقوط کرد اما اینبار من نمیخام با سقوط پرواز یاد بگیرم میخام روی زمین بدوم و مثل یه پرنده سنگین وزن بلند بشم ، اوج بگیرم و اون بالا با تمام وجودم فریاد بزنم ، اما حالا دلم نمیخاد به دوباره نشستن فکر کنم
سرنوشت دستات را باز کن من دارم میام


عکس من نیستم تزئیینیه