جزیره

جزیره یه حسه یا شاید یه ارزو که عمرش اندازه عمر حافظه منه . جزیره منتظره تا معجزه عشق را ببینه

جزیره

جزیره یه حسه یا شاید یه ارزو که عمرش اندازه عمر حافظه منه . جزیره منتظره تا معجزه عشق را ببینه

کاش در دهکده عشق فراوانی بود
توی بازاد محبت کمی ارزانی بود

کاش اگر گاه کمی لطف به هم میکردیم
مختصر بود ولی ساده و پنهانی بود

کاش دریا کمی از درد خودش کم میکرد
قرض میداد به ما هرچه پریشانی بود

سلام بازم اومدم راستش امروز ساعت ۶ از یک مسافرت توپ برگشتم ، جای همه خالی ، دم باعث و بانیش گرم ، میخاستم اولین پستم را بزارم که سفرم را تعریف کنم اما امشب اومدم تو بلاگم همچین نتونستم جلو خودمو بگیرم

یادمه این شعر بالا را وقتی مریم حیدر زاده گل کرده بود خیلی دوست داشتم ، فقط همین قسمتاش همین طوری و با همین ترتیب یادمه ، اینکه اصلش چی بوده هم مهم نیست

خیلی خوبه ادم بعد از یه مدتی بیاد سر بزنه ببینه که نوشته هاش زیاد هم مرده نیست و غبار نگرفته ، یادمه اوایل که این لاگ خونه را زدم اصلا نمیخواستم به کسی ادرس بدم و بجز چند نفر به کسی هم ندادم تا حالا اما حالا وقتی شماره جلو نظرات بزرگتر از صفر میشه یکم خوشم میشه

وقتی نظرات را میخوندم اول یه بار دیگه صحبت های سرمه خانم گل را خوندم که خیلی لطف داره به من ، این همه از کانادا (خارجه) میاد اینجا حرفای منون میخونه ( انشاالله بیاد اصفهان جبران کنیم) ، بعدش رسیدم به یه اشنای غریبه که اسمش را خیلی دوست دارم اوایل برام مهم بود که مریم کیه ، کجاس ،‌ منو از کجا میشناسه اما این روزا تو فصل بی خیالی و خستگی جزیره اینم مهم نیست ، مهم اینه که یه نفر به من سر میزنه
اره این که رسم زمونه چی باشه منو سننه؟( یعنی به من چه) سهم ما از رسم زمونه چی بوده مگه؟ رسم من رسم جزیره بودنه یا حداقل جزیره خواستنه؟ اگه حرفای جزیره تو راه یخ میزنه و میافته تو دل جزیره ، اشکال از سردی هوا نیست ، اشکال از رسم زمونه هم نیست این همون فریاد و دادیه که تو گلوت خفه ش میکنی ، کشف جزیره یه سر کاریه ، این جزیره جزیره گنج نیست ارزش کشف شدن نداره
من دنیایی که مریم میگه را نفهمیدم کجاس و تو دل کیه ؟ اما جای خوبیه ، جای ما خالی
راستی منم یه مدت روشن بودم اما هرکی منو هرجوری که دلش خواست دید، هر کسی از ذن  خود شد یار من ...، حالا چشمک زن شدم میگن چراغ اگه خاموش و روشن بشه زود تر میسوزه، امتحان میکنیم .......
در کل از این که به وبلاگ من لطف دارین شکرا جزیلا( یعنی خیلی ممنون‌ ) بعدش هم یاد یه شعر افتادم که میگه

من نشانی های خود را میدهم
یک نفر باید مرا پیدا کند ...

من اهل قایم موشک بازی نیستم ، ما اینیم ، کف دستتو نگاه کن ، یه چیزی تو این مایه ها
خوش باشین و بای